رادین عطاییرادین عطایی، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه سن داره

رادین عسل مامان و بابا

سفر مریوان, سنندج و همدان

سه شنبه 18 تیر 92 سه شنبه 18 تیر  به سمت مریوان حرکت کردیم , حدود ساعت 8.30 همدان بودیم و سپس به سمت سنندج حرکت کردیم , ظهر حدود ساعت 3 مریوان بودیم و در هتل زیبای زریوار که چشم اندازی زیبا به دریاچه زریوار داشت اقامت کردیم. اتاق ما در طبقه پنج بود و دید ما به دریاچه بسیار عالی بود . هتل زریوار بهترین هتل شهر بود , نسبت به هتلهای چهار ستاره شهرهای دیگه خیلی پایین تر بود ولی نسبت به مریوان هتل خوبی بود. بعد از ظهر حدود ساعت شش به کنار دریاچه بسیار زیبای زریوار رفتیم. زریوار فوق العاده زیبا بود , در مورد این دریاچه افسانه های متعددی وجود دارد که مهمترین آن حکایت از مدفون بودن شهری در زیر دریاچه دارد. کنار دریاچه آهنگهای کردی پخش می شد...
29 مرداد 1392

رادین و ایلیا

تو این عکس رادین کولوچوی من حدودا 7 ماهشه و فکر میکنم ایلیا جونم هم باید پنج سالش باشه. عکس مربوط به  نوروزه سال 1390 می باشد که ما برای عید دیدنی به خونه خاله شهناز رفته بودیم.پسر عسلم ؛ من این عکسو خیلی دوست دارم  خنده زیبای تو برای من امید بخش روزهای زیباییست. عاشقتم جوجوی من ...
29 مرداد 1392

پنجمین سالگرد ازدواج مامان و بابا

شنبه 26 مرداد 92 پنج سال از ازدواج مامان و بابا گذشت و وارد ششمین سال شدیم و یک پسر عسل سه ساله هم همراه زندگیمونه. امروز پسرم کلی بازی کرد و  با اسباب بازیاش کیف کرد.                       رادین در حال بازی با ماشینهاش در اتاقش. راستی پسرم ریسه هایی رو که برای تولد باب اسفنجی تهیه کرده بودم رو زدم به اتاقت, ریسه اسم رادین و ریسه عکسهای پسری همراه با باب اسفنجی و هشت پا. بعد از ظهر بابایی اومد و مامان و بابا هدیه هایی رو که برای همدیگه تهیه کرده بودند رو به هم دادن. بابایی هم من و تو رو برای شام به رستوران خاقان دعوت کرد. ...
29 مرداد 1392

پسر گلم

سلام پسر عزیزم یک مدتی نتونستم مطالب جدید به وبلاگت اضافه کنم , متاسفم عسلم. از این به بعد سعی می کنم زود زود وبلاگت رو به روز کنم.
28 مرداد 1392
1